my own land __ سرزمین تنـــهایـــــــــــــــــــــــــی من
اینـــــــــجا طـــــــــعم دلتنـــــــگی تلــــــــخ تر از قـــهوه اســــت ....
سرزمین تنهایی منصدای گام های گریه می آید
دوباره آمدی
کنار پنجره ، شعری نوشتی و رفتی
این
بار صدای قدم های تو را
از پس پرده گاه گناه وگریه شنیدم
حالا به اولین ستاره
که رسیدی بپرس
کدام شاعر غزلپوش
شبانه ، عشق را
در برگ های ولنگار دفتری
کهنه می نوشت
اما
تو که نشانی شاهراه ستاره را نمی دانی
همیشه
از سیب و
ستاره و روشنی قصرهای کاغذی که می نوشتم
می گفتی
هزار پروانه هم که بر برگهای
دفترت بچسبانی
پینه ی پیر و یاس علیل باغچه ی ما گل نمی دهد
هیچ وقت بهار
طلایی روز و رویا را
باور نکردی ! گل من
هیچ وقت خدا
امروز 1391/03/14 ساعت
22:00 | دل نوشته ی احسان حسینی |نظرات |
سرزمین : . . .تنهایی من |